همشهری آنلاین- رضا نیکنام: ساکنان جوادیه اول به خاطر اینکه مربی رحمان یعنی رضا آسترکی بچه محل شان است و دیگر اینکه رحمان در هر فرصتی به جوادیه می آمد و با اهالی خانه یکی شده بود، عاشق رحمان بودند.
مرحوم سیامند رحمان در بین اهالی جوادیه طرفداران وعلاقه مندان زیادی داشت. هربار که در رقابت های جهانی و آسیایی شرکت می کرد، اهالی جوادیه بنرهای تبریک قهرمانی اش را چاپ و در خیابان ها و کنار بزرگراه ها نصب می کردند. یکی از دلایلی که باعث شده تا این ورزشکار بین اهالی جوادیه و بچه های جنوب شهر محبوبیت پیدا کند، حضور او در مراسم عزاداری ماه محرم در هیئت های مذهبی محله جوادیه بود. «رضا آسترکی» مربی باسابقه تیم ملی وزنه برداری معلولان و جانبازان هم که زاده جوادیه است، با دعوت از این ورزشکار او را با فرهنگ و مرام بچه های جوادیه آشنا کرده بود. آسترکی برای ما از آن روزها و خاطرات شیرینش با سیامند رحمان حرف زده است که در ادامه می خوانید.
از سابقه آشنایی با مرحوم سیامند رحمان بگویید. انگار سال های زیادی را کنار هم در تیم ملی وزنه برداری معلولان و جانبازان گذرانده اید.
از سال ۲۰۰۸ میلادی که مسابقات جهانی وزنه برداری معلولان جوانان در آمریکا برگزار شد تا قبل از فوت سیامند افتخار داشتم به عنوان مربی در کنار او و سایر ورزشکاران تیم ملی وزنه برداری معلولان باشم. وقتی سیامند در مسابقات جهانی آمریکا شرکت کرد، تنها ۱۸سال داشت و توانست با بالابردن وزنه ۲۴۰کیلو گرمی و کسب مدال طلا خودش را به دنیا معرفی کند. یادم هست وقتی در این دوره از مسابقات این وزنه سنگین را بلند کرد، همه افراد داخل سالن از جا بلند شده و دقایق طولانی او را تشویق کردند.
از دیگر مسابقاتی که همراه او بودید برای ما صحبت کنید.
سیامند رحمان در همه مسابقات پاراآسیایی و جهانی جزو ورزشکاران پرافتخار بود و بارها پرچم مقدس کشورمان را بالا برد. به عنوان مثال در مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن رکورد تازه ای به نام خودش ثبت کرد و مدال طلا به دست آورد. یا در مسابقات جهانی ۲۰۱۶ برزیل با بالا بردن وزنه ۳۱۰کیلو گرمی، سنگین ترین وزنه را به نام خودش ثبت کرد و به جز به دست آوردن عنوان قهرمانی و مدال طلا موفق به کسب عنوان «قوی ترین مرد معلول جهان» شد. او سال های زیادی در مسابقات جهانی معلولان و جانبازان و پاراآسیایی از جمله گوآنگجو و جاکارتا و... حضور موثری داشت و پرچم ایران را به اهتزاز درآورد.
آیا خاطره شیرینی با او دارید که مربوط به مسابقات جهانی باشد؟
در مسابقات جهانی ۲۰۱۶ برزیل که سیامند توانست سنگین ترین وزنه را بالا ببرد و قهرمان شود، مسئولان کشور برزیل به پاس موفقیت سیامند، همه اعضای تیم ملی وزنه برداری معلولان کشورمان را برای بازدید از محل نگهداری مجسمه عظیم حضرت مسیح(ع) در کوهستان «کورکووادا» یکی از عجایب هفت گانه دنیا دعوت کردند، اما مسابقات وزنه برداری و مراسم اهدای جوایز آن قدر طول کشید که دیروقت به محل رسیدیم. مسئول آسانسور رفته بود و به ناچار از پله برقی استفاده کردیم. سیامند سنگین وزن بود و با وضعیت جسمانی که داشت، استفاده از پله برقی خیلی خطرناک بود. بنابراین به اصرار او و به کمک چندنفر از عوامل تیم سیامند را با پله های برقی بالا بردیم. درست زمانی که آخر پله ها رسیدیم، تعادلمان به هم خورد و همه روی همدیگر افتادیم. شرایط خیلی بدی بود، اما سیامند مدام می خندید تا ما را آرام کند و بفهماند از این وضع ناراحت نیست. بعد از این اتفاق بارها از زبان سیامند شنیدم که این خاطره شیرین را برای دوستانش تعریف می کرد.
با اینکه رحمان اصالتا کرد بوده، اما ارتباط خوبی با اهالی محله جوادیه داشته است. از نحوه آشنایی او با محله های جنوب شهر صحبت می کنید؟
در این سال ها بارها به محله جوادیه آمده بود. از اخلاق و منش اهالی خیلی خوشش آمده بود و می گفت بچه های جوادیه «داش مشتی و لوتی» هستند و هوای افتاده ها و ضعیف ها را دارند. این ارتباط و علاقه مندی به سبک زندگی اهالی جنوب شهر باعث شده بود تا در طول سال بارها به جوادیه سر بزند، به خصوص به نحوه برگزاری مراسم سوگواری ایام محرم در محله جوادیه علاقه زیادی داشت.این رفت و آمدها باعث شده بود تا سیامند بین اهالی غریبه نباشد و حتی در بازگشت از مسابقات جهانی، اهالی جوادیه در خیابان ها و جاهای پر رفت و آمد محله، عکس هایش را نصب می کردند و قهرمانی اش را تبریک می گفتند.
آخرین باری که با او از نزدیک صحبت کردید، چه زمانی بود؟
پس از مسابقات ۲۰۱۸ جاکارتا، اعضای تیم ملی وزنه برداری معلولان به صورت متمرکز در شهر خودشان تمرین می کردند و البته ارتباط ما بیشتر از طریق تلفن و شبکه های مجازی بود. درواقع سیامند رحمان و دیگر بچه های تیم ملی خودشان را برای شرکت در مسابقات جهانی ۲۰۲۰ آماده می کردند. چند وقت پیش پستی در اینستاگرام برای من گذاشته بود که جالب بود. او از پشت پنجره اتاقش فیلمی تهیه کرده بود که نشان می داد یک قلاده گرگ به آنها نزدیک شده اند. من هم برایش نوشتم که سیامند حسابی مراقب خودت باش. یک موقع گول نخوری مثل شنگول و منگول در خانه رو باز کنی!
نظر شما